توضیحات
لوئیزا پس از مرگ ویل سعی می کرد که به وصیت ویل عمل کرده و زندگی پر هیجان تری برای خودش رقم بزند. او به پاریس رفت و مدتی در آن جا به گشت و گذار پرداخت. بعدتر کمی اروپا را گشت و سپس در آپارتمانی در لندن ساکن شد. یک شب که از فکر مرگ ویل خشمگین شده بود به پشت بام رفت که نفسی تازه کند. در تاریکی صدای یک دختر را از پشت خود شنید و نتوانست تعادلش را حفظ کند و از پشت بام به سایه بان طبقه دوم سقوط کرد و لگنش شکست. خانواده اش شک داشتند که این یک حادثه بوده است یا اینکه لوئیزا قصد خودکشی داشته است. لوئیزا دوره نقاهتش را در خانه ی پدر و مادرش در شهر خودشان گذراند. دیری نگذشت که او متوجه شد که نمی تواند در آن شهر زندگی کند. حتی اگر سعی می کرد که ویل را فراموش کند، شایعاتی که در مورد او پیچیده بود و پچ پچ مردمی که او را می دیدند نمی گذاشت. پس تصمیم گرفت به آپارتمانش در لندن بازگردد.
نویسنده | جوجو مویز |
مترجم | محمد رضا کمالی |
شابک | 9786008866794 |
ناشر | انتشارات زرین کلک |
موضوع | رمان |
ردهبندی کتاب | ادبیات انگلیس (شعر و ادبیات) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
نوع کاغذ | تحریر |
نوع چاپ | افست |
چاپ شده در | ایران |
زبان نوشتار | فارسی |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 312 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 400 گرم |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.