توضیحات
همان جا در بستنی فروشی رضا کم کم زبان باز کرد، "محمد، به گمونم زندگی ما دو تا یک جورهایی شبیه به همه، یک کاغذ سفید بی نقطه. انگار یک روز آسمون سوراخ شد و من رو از اون بالا تف کردند رو زمین، با لگد پرتم کردند میون این همه آدم. چشم که باز کردم خودم رو توی چنگ این اسماعیل دیدم. یک ساز هم توی دستم بود، پادوی اسمال بوگندو. از وقتی یادمه دارم برای این بی مرام کار می کنم."
نویسنده | رفیع افتخار |
شابک | 9786000815905 |
ناشر | قدیانی |
موضوع | رمان |
ردهبندی کتاب | ادبیات فارسی (شعر و ادبیات) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
زبان نوشتار | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 104 |
گروه سنی | ج |
چاپ شده در | ایران |
وزن | 94 گرم |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.