کتاب عاشقانه های جنگ داستان‌های عاشقانه از زبان همسران رزمندگان اثر زهره علی عسگری انتشارات جنات فکه

20.000

خرید از ایران کتاب خرید از کتابستان

۷ روز ضمانت بازگشت کالا

ﺗﺤﻮﯾﻞ اﮐﺴﭙﺮس

ﺿﻤﺎﻧﺖ اﺻﻞ ﺑﻮدن ﮐﺎﻟﺎ

شناسه محصول: 5725613 دسته:

توضیحات

به‌‌راستی اگر دفاع مقدس مردم ایران را قسمت کنند، چه مقدار از آن نصیب زنان می‌شود؟ زنانی که لباس رزم نپوشیدند، سلاح به دست‌ نگرفتند، تیری نینداختند، چشم در چشم دشمن نشدند و با او تن به تن نجنگیدند،‌ جز اندکی به شهادت نرسیدند و در اردوگاه‌های دشمن اسیر نبودند.
با این همه،‌ بی‌انصافی است اگر از نقش زنان و سهم آنان در این جنگ، صرف‌نظر کنیم. گذشته از زنانی که گاه سلاح به دست گرفتند و در صحنه‌های نزدیک به دشمن نبرد کردند یا کمی دورتر در بیمارستان‌ها پرستار مجروحان بودند، خاطرات همسران رزمندگان، دریایی از ناگفته‌های حضور زنان در پس پرده این جنگ طولانی است. زنانی که جنگ‌شان پس از جنگ هم تمام نشد و بی‌اغراق،‌ تاکنون ادامه دارد. برخی از همسران رزمندگان در کنار زنانی که با نبرد و شهادت، پیوندشان را با دفاعی جانانه جاودان کردند، هنوز هم سنگرهای‌شان را ترک نکرده‌اند. برای این زنان، فراغت از جنگ معنا ندارد. «عاشقانه‌های جنگ» شامل ۱۸ داستان است از لحظات واقعی زندگی این زنان. زنانی که یا خود معرکه جنگ حضور داشته‌اند و جان فدا کرده‌اند، یا همسران‌شان را در اوج جوانی از دست داده‌اند و یا در گذر زمان ستونی شده‌اند برای تکیه مردان جنگ، زمانی که زخم جنگ هنوز بر پیکرشان تازیانه می‌کوبد و دستی می‌خواهند تا با آن باری بردارند و پایی می‌طلبند تا با آن قدمی بزنند… و امروز این زنان دست و پا و چشم گوشند برای کسانی که دست و پا و چشم و گوش‌شان وقف پایداری این انقلاب شد.

نویسنده زهره علی‌عسگری
ناشر انتشارات جنات فکه
شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۶۰۳-۱۷-۹
موضوع داستان‌های عاشقانه از زبان همسران رزمندگان
رده‌بندی کتاب زندگی‌نامه و بیوگرافی (آثار کلی)
قطع پالتویی
نوع جلد شومیز
نوع کاغذ تحریر
نوع چاپ افست
گروه سنی بزرگسال
تعداد صفحه 192
وزن 140 گرم
سایر توضیحات برشی از متن کتاب:
دوستان مصطفی دور تختش جمع شده بودند و می‌گفتند و می‌خندیدند. خودش هم مثل این که خیلی خوشحال بود؛ اصلاً انگار نه انگار که پای چپش از زانو قطع شده! من هم یک گوشه اتاق بیمارستان، چادرم را کیپ گرفته بودم و وایستاده بودم. همان‌موقع یکی از دوستانش گفت:

– مصطفی! خرجت کم شد. حالا با رضا یه جفت کفش بخرین، راستش رو تو وردار، چپش رو رضا!

خود آقا رضا هم بود، چون همه برگشتند طرفش و نگاهی به پای راستش کردند که از بالای ران قطع شده بود و زدند زیر خنده. یکی دیگر گفت:

– مصطفی حواست هست؟… چلاق شدی‌ها! دیگه جبهه، بی جبهه.

مصطفی رفت تو شکمش که:

– بیخود کردی!… چلاق شدم که شدم. منم مثه رضا.

خلاصه آن‌قدر گفتند و خندیدند که حوصله‌ام سر رفت. خودم را یواشکی از اتاق کشیدم بیرون و رفتم تو حیاط بیمارستان تا نفسی تازه کنم.

فردای آن روز، مصطفی را از بیمارستان مرخص کردند. تنها بودم. وقتی با ویلچر می‌خواستم از دو تا پله جلوی راهرو ببرمش پایین نتوانستم. چادرم را گرفته بودم به دندان و بقیه‌اش را جمع کرده بودم زیر بغلم ولی هرچه می‌کردم ویلچر تکان نمی‌خورد. یک‌دفعه دو تا جوان از راه رسیدند و سر ویلچر را گرفتند. مصطفی گفت:

– دستتون درد نکنه برادرها. به زحمت افتادین.

بعد هم که از پله‌ها آمدند پایین، با روی خوش خندید که:

– چلاق شدن همین مکافات‌ها رو هم داره دیگه!

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب عاشقانه های جنگ داستان‌های عاشقانه از زبان همسران رزمندگان اثر زهره علی عسگری انتشارات جنات فکه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *