توضیحات
رمان «روی ماه خداوند را ببوس» نوشتهی «مصطفی مستور» نویسندهی نامآشنای معاصر است. به نظر بسیاری از صاحبنظران حوزهی ادبیات داستانی، این اثر که مخاطب عام و خاص را با خود همراه ساخته، از موفقترین کارهای مصطفی مستور است. داستان حاضر، زندگی مردی که در مورد خودش و خدایی که تا چندی قبل میشناخته دچار شک و تردید شده است را روایت میکند. یونس دانشجوی دکترای پژوهشگری اجتماعی شخصیت اصلی داستان است. او در حال تحقیق و جستجوی دلیل جامعهشناختی خودکشی جوانی به نام پارسا است که دکترای فیزیک داشته است. در بخشی از داستان میخوانیم: «چه با شتاب آمدی! گفتم برو! اما نرفتی و باز هم کوبه در رو کوبیدی. گفتم: بس است برو! گفتم اینجا سنگین است و شلوغ. جا برای تو نیست. اما نرفتی. نشستی و گریه کردی آنقدر که گونههای من خیس شد. بعد در رو گشودم و گفتم نگاه کن چه قدر شلوغ است! و تو خوب دیدی که آنجا چه قدر فیزیک و فلسفه و هنر و منطق و کتاب و مجله و روزنامه و خط کش و کامپیوتر و کاغذ و حرف و حرف و حرف و تنهایی و بغض و یاس و زخم و دلتنگی و اشک و آشوب و مه و مه و مه و تاریکی و سکوت و ترس و اندوه و غربت در رهم ریخته بود و دل گیج گیج بود. و دل سیاه و شلوغ و سنگین بود. گفتی اینجا رازی نیست؟ گفتم: راز؟ گفتی: من آمدم.» کتاب حاضر را نشر «مرکز» منتشر کرده است.
نویسنده | مصطفی مستور |
شابک | 9789643055745 |
ناشر | نشر مرکز |
موضوع | داستان ایرانی(20) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | |
وزن | 150 گرم |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.