کتاب باران حکمت سوره حمد اثر محمدرضا رنجبر انتشارات دفتر فرهنگ اسلامی

نویسنده این اثر می کوشد تفسیری کاربردی از سوره «حمد» را با توجه به زبان امروزی و در قالب حکایت هایی شیرین برای خواننده ملموس سازد تا دیگر به بهانه دشواری و تخصصی بودن مفاهیم و تفاسیر قرآنی از دعوت آسمانی فاصله نگیریم.

این اثر با بیانی پندآموز و هدایت گر، انسان ها را به انجام کارهای نیکی که در قرآن کریم و به ویژه در سوره حمد به آن اشاره شده است، فرا می خواند و اندرزهایی را برای دوری جستن از گناهان زبانی، فکری، دیداری و … یادآوری و بشارت بهشت را برای مومنان واقعی تکرار می کند.

در بخشی از معرفی این کتاب آمده است: «قرآن باید توی سر قرار گیرد نه فقط روی سر. یک سبد سیب سرخ را اگر بر سرنهاده و در کوچه و بازار راه بیفتی، نه تنها نیرو و انرژی به تو نمی بخشد، بلکه رمق و توان تو را هم خواهد گرفت، اما اگر از میان آن همه سیب تنها یکی را قاچ زده و در دهان نهاده و مصرف کنی، تو را نیرو و نشاط می بخشد.
قرآن همان سبد سیب سرخ است که با تمام تأسف برخی از ما آن را در شب های قدر بر سر گرفته و احترام می کنیم، بی آن که حتی آیه ای در جان و وجودمان جاری شود و یا در زندگی خود به کار بندیم.
جان من! قرآن باید توی سر قرار گیرد نه فقط روی سر و باید در دل و جان ما جای گیرد نه فقط بر زبان.»

از بخش های گوناگون این نوشتار می توان به عنوان هایی نظیر «دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خواند»، «ما باید با قرآن زندگی کنیم نه بازی»، «کسی که اهل قرآن است، انگار به گرد خود دیواری کشیده باشد»، «خدایا عاشقم عاشق ترم کن»، «در مقام رضا باش و از قضا مگریز»، «این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد!»، «تو هرگز رسیدی به فریاد کس» و «سوره حمد را مادر قرآن می نامند، چون حرف های مادر و کلیدی در آن آمده است» اشاره کرد.