توضیحات
کتاب ازدواج اجباری با ملکه سنسنا داستان پسری با نام سیاوش را روایت میکند که با یک حادثه در آستانه سال نو، وارد ماجرایی میشود که برایش حکم مرگ و زندگی دارد. رمضانی در این اثر با زبانی طنز، به دردسرهای پسری نوجوان میپردازد.
داستان از کمک کردن اجباری سیاوش، شخصیت اصلی کتاب، به مادرش در خانه تکانی روزهای آخر سال آغاز میشود. او در حین پاک کردن لوستر دچار برقگرفتگی میشود و پس از آن وارد سرزمینی میشود که ملکه سنسنا در آن فرمانروایی میکند و همه باید تحت امر او باشند. با وجود این، ملکه شرطی برای سیاوش میگذارد تا اگر از پس آن برآمد، به زندگی عادیاش برگردد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: شاید اگر از نردبان بالا نمیرفتیم، شاید اگر نردبان لق نبود، شاید اگر به جای من، شعله لوستر را پاک میکرد، شاید اگر مادرم کمی بیشتر به فکر پسر یکی یکدانهاش بود، شاید اگر شب عید نبود، مجبور نمیشدم برای ازدواج نکردن با ملکه سنسنا اینقدر رنج بکشم و به چنین مبارزه بزرگی تن بدهم.
نویسنده | محمد رمضانی |
شابک | 978-600-296-604-9 |
ناشر | پیدایش |
موضوع | داستان های فارسی قرن 20م |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 160 |
گروه سنی | د |
چاپ شده در | ایران |
وزن | 126 گرم |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.